از امروز رسما استارتش رو زدم، صبح های زندگیم رو میخوام بخرم، توی این ماراتن چند تا چیز روجا دادم، نماز صبح، کتاب خوندن، رسیدگی به کارها، خوندن برای مصاحبه. میخوام چهل روز ادامه بدم ببینم اصلا اینکه میگن اگر چله ی کاری رو انجام بدی تبدیل به عادت میشه یا نه؟! این مورد هایی که من قراره انجام بدم عالی ان، برای عادت شدن چی بهتر از اینا؟ از خدا کمک میخوام برای این چهل روز. میریم که به امید و لطف و کمک خدا و تلاش خودم عملیش کنیم.
اسم کتاب برای شروع: زن واسپرده :)
و اما یکی مفید های زندگیم: نیمه ی تاریک وجود! یادمه یکبار توی وبلاگ الهه اسمش رو دیده بودم و از خودش هم شنیده بودم که چقدر کتاب خوبیه. واقعا خوب بود. واقعا، من به زودی دوباره این کتاب رو خواهم خوند چون اینقدر بین فصل هاش وقفه انداختم که خوب نتونستم تمرین هاش رو انجام بدم. اما باید بگم برای مسیر خودسازی خیلی انتخاب خوبیه.
هیچ وقت فکر می کردم از شدت سر شلوغی نرسم کتاب معرکه ی مِ ارزشمندِ بی نظیرِ "نیمه ی تاریک وجود" رو تموم کنم؟ هیچ وقت فکر می کردم دلم اینقدر تاپ تاپ کنه برای نشستن روی مبل راحتی و گرفتن یه لیوان چای گیلان اصل تو دستم و خوندن کتاب نیمه ی تاریک وجود بدون دغدغه ؟ ثانیه ها: ازتون می خوام آروم تر جاتون رو بدین به همدیگه! این همه عجله برای چیه؟ زمان ِ عزیز: ازت می خوام دقیقه های بی دغدغه بهم هدیه بدی تا با آرامش و فکر صاف و صوف کتاب بخونم و لذت ببرم. هرچند همین صد و خورده ای صفحه ای که از نیمه ی تاریک وجود توی این چند روز خوندم و بی اندازه لذت بردم و یاد گرفتم، خودش غنیمته و به خودم میگم صد آفرین. با صدای بلند!
تا چندین صفحه بخونی بعد ببینی واقعا دوسش نداری و نمیتونی ادامه بدی. خوشم نیومد و مثل همیشه که وقتی از کتابی خوشم نمیاد رفتم دربارش یه نیمچه سرچی بزنم و همینجوری ولشنکنم به امان خدا. سرچ که کردم دیدم اییی دل غافل٫ دو سه سال پیش فیلم این کتاب رو دیده بودم و اتفاقا از فیلمش هم خوشم نیومده بود!
درباره این سایت